*باران بهاری*
چرا با وجود تو باز هم احساس تنهایی میکنم؟!
مگر تو با من نیستی هرجا که من هستم؟
مگر تو درون من نیستی؟
مگر تو از من به من نزدیکتر نیستی؟
پس این چه احساسی ست درون من نهادی؟
چرا عقل و دل خلاف هم اند اینجا؟
نمیدانم! شاید این احساس نه مال عقل است و نه دل! شاید مال شیطان است که با آن لبخند پیروزمندانه نگاهم می کند
فقط فقط فقط رهایم نکن رهایم نکن رهایم نکن
و راضی ام کن به رضایتت
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللهم عجل لولیک الفرج»